شعر

شعر « ثانیه شمار، دل کندن، پیاد رو، عشق» 

باتشکر از دوست خوبم نگین

« ثانیه شمار»
من از ضربه های ثانیه شمار متنفرم
هر لحظه اش می گوید :‌یک لحظه دیگر در انتظارت گذشت
می گوید : یک لحظه کم دارم برای با تو بودن
« دل کندن»
و من دوست دارم از این دل کندن های نفس گیر به جایی برسم و ....... کاش برسم
«پیاده رو» پیاده روها هم انگار
به خواب رفته اند
در بعد از ظهری که به تو نمی رسد
«عشق»
شامگاهان که سایه آبی گوسفندان از روی تپه به سمت آغل روانه  می شود و چوپان و سگ خسته آن ها را دنبال می کنند
تو را دوست دارم
و بامداد که چوپان گوسفند ها را به چرا می برد
تو را دوست دارم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد